.PostBody {padding-right: 5px ;font-size: 9pt;font-family: tahoma;color;color:#f8f8f8;padding-top: 1px; padding-bottom: 2px;}

ایزد مهر............................................................................ تاریخ-سیاست-فرهنگ

تا ما هستیم ..................... ایران هست

به یزدان که گر ما خرد داشتیم......... کجا این سر انجام بد داشتیم

۱۹.۳.۸۵

خطر زرد و پان توركيسم

پس از فروپاشي شوروي، شرايط سياسي خطرناكي در منطقه پديدار شد. اگر در روزگار شوروي، "خطر سرخ" ما را تهديد مي‌كرد، پس از فروپاشي "خطر زرد" جايگزين "خطر سرخ" شد. تا پيش از فروپاشي شوروي گروههاي چپ ماركسيستي وابسته براي ايران خطر به شمار مي‌رفتند و پس از آن خطر "پان توركيسم" پديدار شد. اتحاد شوروي از ميان رفت، اما بر فراز خاكسترهاي آن دشمني سرسخت از نگره‌ي ساختار قومي ايران، خطرناك‌تر از اتحاد شوروي زاده شد. جمهوري آذربايجان كه از همان روز نخست زايش سياست ضد ايراني سرسختانه‌اي در پيش گرفته بود،‌در پي اتحادي راهبردي با تركيه، اسراييل و آمريكا، شعار آذربايجان واحد را پيش كشيد. نصيب نصيب‌زاده نصيبلي سفير پيشين جمهوري آذربايجان در ايران و از اعضاي رهبري حزب پان توركيستي مساوات در مقاله‌اي كه در سال 1998 در باكو به چاپ رساند نوشت :

آذربايجان جنوبي (يعني آذربايجان ايران) مي‌تواند قوي‌ترين و وفادارترين متحد بالقوه در آينده قابل پيش بيني تلقي گردد، انديشه‌ي يك آذربايجان واحد در جمهوري آذربايجان از مقبوليت گسترده‌اي برخوردار است.

سفير جمهوري آذربايجان ضمن آن كه آيت الله شريعتمداري را مظهر (نهضت آزادي بخش ملي آذربايجان جنوبي) در مقابل مقامات ايراني ناميده بود از ايرانيان به عنوان اشغالگران آذربايجان جنوبي نام برده و آرزوي برپايي كشور آذربايجان بزرگ و رهايي آذربايجان "جنوبي" از فرمانروايي اشغالگران ايراني را كرده بود. در تابستان سال 1989 "جبهه خلق آذربايجان" در باكو در اعلاميه‌اي خواهان "الغا تمام مرزهاي سياسي در راه توسعه‌ي ارتباطات فرهنگي و اقتصادي با آذربايجان جنوبي مي‌شود. (گفت و گو/ش/33/ص 80) و شعار "اعاده‌ي وحدت قومي آذربايجاني‌ها" را پيش مي‌كشد كه " در دو سوي مرز زندگي مي‌كنند" و آشكارا شعار آذربايجان واحد را مطرح مي‌كند و مي‌گويد : مردم آذربايجان بايد به مثابه‌ي يك تماميت واحد مورد شناسايي قرار گيرند روابط اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي بايد ميان ملت تقسيم شده‌ي ما اعاده گردد" متاسفانه گردانندگان وزارت خارجه‌ي ايران در برابر اين تجاوزات آشكار جمهوري آذربايجان به استقلال و حاكميت ملي ايران، سياست مماشات را در پيش گرفتند ، زيرا اميدوار بودند با صدور انقلاب به جمهوري "شيعه نشين آذربايجان يك حكومت اسلامي در باكو روي كار آورند. شعارهاي پان توركيستي و تجاوزكارانه‌ي باكو به وحدت اسلامي تفسير مي‌شد، حال آن كه جبهه‌ي خلق آذربايجان از ديدگاه فكري به شدت ضد اسلامي بود. توفيق قاسموف از رهبران اين جبهه در مقاله‌اي نوشته بود:

مسلماني به معناي دقيق كلمه در آذربايجان نيست. بيشتر آذري‌ها نمي‌دانند كه در قرآن چيست. دين به صورت چنان كاملي در جمهوري ما سركوب شده كه تقريبا به دست فراموشي سپرده شده است. (گفت و گو، ص 83)

يكي از رهبران جبهه‌ خلق آذربايجان اكرم ايليسلي – در گفت و گويي با نشريه "ادبيات و تاريخچه صنعت" در 10 ژوئيه 1988 ايران را "بزرگترين استعمارگر آذربايجان" ناميده و اعلام مي‌دارد : ملت هنوز خود را از شر نفوذ بزرگترين و خشن‌ترين استعمارگر خود، ايران خلاص نكرده است. گفت و گو، ص 83

اكرم ايليسلي در همان گفت و گو به تندي بر اسلام مي‌تازد و اسلام را يك دين واپس گرا خوانده و مي‌گويد : اگر نظر مرا بخواهيد دين اسلام نه فقط هيچ روشنگري يا پيشرفتي براي زندگي مردم آذربايجان به همراه نداشت بلكه بر عكس بي دليل نيست كه بسياري از كساني كه براي ملت ما طلب ترقي و پيشرفت داشته‌اند، خواسته يا ناخواسته بر ضد آن وارد شده‌اند.

ابوالفضل ايلچي بيگ هم رييس جمهوري پيشين آذربايجان در تيرماه سال 1371- (1992) در گفت و گويي گفته بود:

در ايران به آذري‌ها و زبان آذري ظلم شده و نميتوانم نسبت به سرنوشت ميليون‌ها آذري كه در ايران زندگي مي‌كنند،‌بي‌تفاوت باشم . گفت و گو /ش 33/ ص 84).

ابوالفضل ايلچي بيگ – رهبر وقت آذربايجان آشكارا، از اشغال آذربايجان ايران سخن مي‌گويد و در يك سخنراني در باكو از برپايي يك كشور بزرگ ترك سخن گفت كه مي‌بايست "70 ميليون ترك آناتولي و 40 ميليون آذري" يك كشور 110 ميليوني تشكيل دهند و پس از اين وحدت به جهان بگوييم كه در اين منطقه بدون تاييد اين كشور غول آسا، هيچ كار يصورت نخواهد گرفت (گفت و گو، ص 89).

ايلچي بيگ ضمن آن كه مردم آذربايجان ايران را بخشي از آذربايجان شوروي قلمداد مي كرده اعلام كرد : تصور نشود ما فقط هفت و نيم ميليون جمعيت داريم،‌بيست ميليون هم در آذربايجان جنوبي داريم.

بدين سان رهبران جمهوري آذربايجان آشكارا به استقلال ايران اعلام جنگ داده و ايرانيان را "اشغالگران" و "غاصبان" آذربايجان جنوبي ناميدند.

رهبران ايراني كه مي‌پنداشتند با از ميان رفتن شوروي براي مرزهاي شمالي ايران امنيت فراهم آمده است،‌با شگفتي هرچه تمامتر با دشمني روبه رو شدند كه بيش از شوروي ايران را تهديد مي‌كرد. اگر در نظر بياوريم كه يك سوم مردم ايران ترك زبان هستند و گرايشات جدايي خواهانه در آذربايجان ايران، به هر حال واقعيتي است كه آن را نمي‌توان انكار كرد،‌آنگاه خطر پان توركيسم را بهتر مي‌توان دريافت. ايران در آغاز سياست پشتيباني از آذربايجان را در برابر ارمنستان در پيش گرفت. برخي تندروها شعار "ارمنستان كافرستان" را فراروي سياست خارجي ايران نهادند.

رهبران ديني ايران بر اين گمان بودند كه بر پايه‌ي انترناسيوناليسم اسلامي بايد از آذربايجان پشتيباني كنند. گذشت زمان نشان داد كه اين سياست بر خلاف منافع ملي ايران بوده زيرا مردم آذربايجان با آن كه شيعه بودند،‌اشتياقي به حكومت ديني از خود نشان ندادند و با همه‌ي كمك‌هايي كه ايران به آذربايجان مي‌كرد، وحدت دو آذربايجان را بر حكومت اسلامي ترجيح مي‌دادند. سياست‌هاي ضد انساني جمهوري اذربايجان رهبران ديني ايران را سخت سرخورده مي‌ساخت. آن‌ها مي‌پنداشتند كه مذهب تشيع ميان دو كشور ايران و آذربايجان دوستي مي‌آفريند، اما احساسات تند ترك گرايي كه از سوي تركيه تبليغ مي‌شد مردم جمهوري آذربايجان را به سوي خود كشيده بود تا حدي كه ابولفضل ايلچي بيگ خود را "سرباز آتاتورك" ناميده و ايرانيان را "اشغالگران تبريز و اردبيل و زنجان" نام نهاد و در سخنراني‌هايش آشكارا "از آزاد كردن" تبريز" سخن گفت.

جمهوري آذربايجان استقلال و يكپارچگي ايران را به چالش گرفته بود. سياست صدور انقلاب اسلامي به آذربايجان شكست خورد و آنگاه كه يكپارچگي ايران به گونه‌اي جدي از سوي آذربايجان به چالش گرفته شد، ايران راه دوستي با ارمنستان را برگزيد. از آن جا كه در جهان سياست،‌دشمن دشمن، دوست مي‌باشد، ايران براي تامين امنيت خود به ناچار به سوي دشمن سرسخت آذربايجان،‌ارمنستان روي آورد. رهبران ايران كه به حق نگران امنيت ملي كشور بودند، به ناچار براي از ميان بردن خطر آذربايجان، راهكار ياري رسانيدن به ارمنستان را در پيش گرفتند. اين سياست با منافع ملي ايران سازگاري داشت و مي‌بايست زودتر از اين‌ها در پيش گرفته مي‌شد، اما رهبران ديني ايران را از ديدگاه انقلاب اسلامي با دشواري ايدئولوژيكي بزرگي روبه رو ساخت و گونه‌اي ناسازگاري ميان منافع ملي ايران و اهداف انقلاب اسلامي را پديد آورد و سياست خارجي ايران كه بر پايه‌ي انترناسيوناليسم اسلامي استوار شده بود را زير سوال برد. آذربايجاني ها مسلمان و پيرو مذهب تشيع بودند، ارمني‌ها نه مسلمان بودند و نه شيعه مذهب، آنگاه كه بر سر قره‌باغ جنگي خونين ميان دو جمهوري همسايه درگرفت، چشمداشت جهان اسلام آن بود كه جمهوری اسلامي ايران از مردم مسلمان آذربايجان در برابر نامسلمانان ارمني پشتيباني كند، اما ايران با شگفتي از ارمنيان دفاع كرد. سياست پشتيباني از ارمنستان سياستي درست بود و ما نمي‌خواهيم بر آن خرده بگيريم.

تنش‌هاي موجود در روابط ايران و آمريكا از سويي و تنش‌هاي فراواني كه ميان ايران و آذربايجان مي‌باشند فعال شدن محور تهران – ايروان – مسكو را گريزناپذير ساخته است. و همگي مدارك و شواهد گوياي آن است كه ريشه‌هاي پان توركيسم را بايد فراتر از امكانات و توانمندي‌هاي دولتي كوچك چون آذربايجان يا دولتي غرق در گرفتاريهاي بزرگ اقتصادي چون تركيه ديد.

هوشياري سياسي ما را بر آن مي‌دارد كه در وراي دولت‌هاي تركيه و آذربايجان، دست سازمان‌هاي جاسوسي آمريكا و اسراييل را ببينم. توطئه بزرگي مانند جدا كردن شش استان پر جمعيت ايران كه سرآغاز تكه تكه كردن گونه‌اي ايران مي‌باشد، طرحي بزرگتر و پر هزينه‌تر از آن است كه كشورهاي تركيه و آذربايجان بتوانند آن را به پيش برند. اين دو دولت سرسپرده به مانند مزدوران امپرياليسم تنها ابزار اجراي اين توطئه هستند. سرنخ پان تروكيسم و رويدادهاي اين چنين را بايد در تل آويو و واشنگتن جستجو كرد. براي نمونه روزنامه ها و مجلات پان توركيستي در تهران و تبريز و زنجان و اروميه و اردبيل با پول چه كساني و با كدام امكانات چاپ و پخش مي‌شوند؟ گردانندگان آشنا و پنهان اين نشريه‌ها چه كساني هستند؟ برانگيختن ترك زبانان ايراني عليه هم ميهنان فارسي زبان و طرح شعارهاي تحريك كننده چون پان فارسيسم، شوونيسم فارس و فارس‌هاي نژادپرست در راستاي منافع چه كساني است؟ چه كساني هستند كه با به راه انداختن آتش دشمني و كينه‌ي فارس و ترك زمينه را براي جنگ داخلي و تكه تكه كردن ايران آماده مي‌كند؟ چه كساني هستند كه در اين نشريات الفباي تركي لاتين رايج در تركيه را آموزش مي‌دهند. و در نوشته‌هاي خود واژگان و اصطلاحاتي كه در زبان تركي تركيه و نه تركي رايج در ايران به كار مي‌رود را به كار مي‌برند؟ چه كساني هستند كه در نوشته‌هايشان از افراسياب تواني براي مردم آذربايجان قهرمان ملي مي‌سازند و به فردوسي و شاهنامه دشنام مي‌دهند و حماسه ي دده قورقوت و كوراوغلي را بر حماسه‌ي رستم و سهراب و اسفنديار برتر مي‌نهند؟ اين كارها با چه اهدافي انجام مي‌شود؟ همه واقعيت ها نشانه‌ي آن است كه آمريكا و اسراييل همان توطئه‌اي را كه در شوروي و يوگسلاوي و افغانستان از راه برانگيختن احساسات قومي و دامن زدن به كينه ها و دشمني هاي نژادي انجام دادند، در ايران هم مي‌خواهند انجام دهند، آيا امريكا و اسراييل خواهند توانست به ياري مزدوران منطقه‌اي خود ايران را تكه تكه كنند؟

در چهارچوب اين شرايط سخت سياسي است كه ايران به ناگزير چه بخواهد و چه نخواهد بايد هرچه بيشتر به روسيه و ارمنستان نزديك شود. "خطر زرد" امنيت ملي ما را تهديد مي‌كند، اين خطر دهشتبار گسترش مناسبات با ارمنستان و روسيه را در دستور كار سياست خارجي ايران نهاده است. "خطر سرخ"از ميان رفته است. "خطر زرد" را جدي بگيريم.

نقل از وبلاگ فرمان آریا