.PostBody {padding-right: 5px ;font-size: 9pt;font-family: tahoma;color;color:#f8f8f8;padding-top: 1px; padding-bottom: 2px;}

ایزد مهر............................................................................ تاریخ-سیاست-فرهنگ

تا ما هستیم ..................... ایران هست

به یزدان که گر ما خرد داشتیم......... کجا این سر انجام بد داشتیم

۳.۱۰.۸۸

به کجا چنین شتابان

به کجا چنین شتابان : قسمت۲

بعد از انقلاب ۵۷ اشخاص سرسپرده و نوکر صفت دولت فخیمه به سرعت مشغول رفع و رجوع مشکلات اربابان خود گشته و به فاصله کمتر از ۶ ماه از "انقلاب شکوهمند" دولت انقلابی‌ سریع و یک جانبه سهم ایران را در نفت دریای شمال که بالغ بر ۱۰% از سهام آن‌ بود ،به صورت یکجانبه!!!!!؟؟؟!! به شرکت مزبور بخشیده و از سهم خود صرفنظر کرد!!!؟؟؟

سهمی که ایران و شرکت نفت ایران با زحمات زیاد برای ایران بدست آورده بودند، بیکباره نابود شد. این اولین خوش خدمتی مزدوران که در عین حال اولین درخواست پدید آورندگان این انقلاب بود، توسط دولت انقلابی‌ وقت به سرکردگی ملا نصر الدین(بازرگان) به مرحله اجرا گذاشته شد.

به دلیل اینکه هیچ تضمینی برای پایداری و برجایماندن این حکومت جهل و فقر وجود نداشت، با عجله هر چه بیشتر تمامی این قراردادها شبیه به قراردادهای قبلی‌ برای مدت ۳۰ سال آینده تمدید گشت." یعنی‌ قراردادهایی که حکومت "مستبد" پهلوی به دلیل اسارتبار بودنشان برای آینده ایران ،حاضر به تمدید نبود".

کشوری که پس از حدود ۶ سال بعد از افزایش قیمت نفت به صورت کشوری با برنامه ریزی جدی برای آینده در آمده بود، به حراج بیگانگان گذاشته شد.هر کشور و شرکت خارجی‌ که پول و حمایت بیشتری برای این دیو سیرتان و وطن فروشان در نظر میگرفت، سهم بیشتری نیز از سفره مردم ایران بدست میاورد. دادن امتیاز به خارجیان به صورتی‌ در آمد که قراردادهای دوران قاجار را باید بسان قراردادهای ملی‌ در مقابل این وطن فروشی نگاه کرد.

اینک پس از گذشت قریب به ۳۰ سال از حکومت اراذل و اوباشان،تعدادی از اینها به فکرهای دیگری بجز نوکری و خدمت به اربابان خود افتاده اند.تعدادی از این افراد که با توسل به غارت کشور و سرکوب مردم به قدرتها و ثروتهای افسانه‌ای دست یافته اند، نه تنها دیگر حاضر به خدمتگزاری ولینعمتان داخلی‌ خود نیستند،که با عربده کشی‌ و خط و نشان کشیدن برای کشورهای همسایه ، خواستار مذاکرات مستقیم با اربابان خارجی‌ خود میباشند.

نگاهی‌ گذرا به ۵ سال گذشته ایران بخوبی نمایانگر این هست که گروهی عملا راه خود را از طیف بنیادگرایان سنتی‌، که نوکران قدیمی‌ و گوش به فرمان اربابان خارجی‌ هستند، جدا کرده و با به دست گرفتن ارگانهای کلیدی همچون سپاه و ارتش از یک طرف و از طرف دیگر با دست یازی به اقتصاد کشور از طریق خرید منابع اقتصادی ، عملا سعی‌ در به دست گرفتن کنترل ایران را دارند.

وجود چنین طیفی در طبقات سیاسی ایران از چند سال پیش توسط بیگانگان و دولت فخیمه بخوبی احساس شده بود و چیزی جدید به حساب نمیامد، ولی‌ اینان در ارزیابی خود در مورد قدرت این طیف اشتباهی بس فاحش مرتکب شدند، چنانچه دیدیم انتخابات خرداد و حوادث بعد از آن قدرت این طیف کاملا به معرض تماشا گذاشته شد.

هر چند بیگانگان در ارزیابی خود اشتباه کرده بودند، ولی‌ از مدتها قبل از خرداد ۸۸ به نیت واقع این گروه پی برده و در صدد مهار این جریان برامدند.سیرک انتخابات امسال ، سناریو از پیش نوشته شده‌ای بود که به اجرا در آمد.

موسوی که یکی‌ از بقایای اشخاص و عاملین انقلاب ۵۷ و از حلقه بگوشان دولت فخیمه بوده و هست، مسول این شد که یا این طیف در حال رشد را یا از میدان به در کرده و یا تا حد ممکن مهار کند.

انتخاب موسوی ۲ علت داشت:

۱ - مهره ای کاملا وابسته و نوکر صفت ،که در انجام وظیفه نسبت به ولینعمتان خود( دولت فخیمه ) هرگز از هیچ کوششی فروگذار نکرده است.

۲ - ۷۰% جمعیت ایران با معدل سنی‌ زیر ۳۰ سال ، دوران اوایل حکومت اسلامی و "خدمات" موسوی را به خاطر ندارند همچنین در این ۱۵-۲۰ سال گذشته موسوی از صحنه سیاست خارج بوده و این قشر جوان که اکثریت رای دهندگان را تشکیل میدهند، از افکار و مقاصد واقعی این شخص کاملا بی‌ اطلاع هستند، به همین جهت هر گفته موسوی را هرچند هم که با افکار و عقاید او در تضاد باشد، براحتی می‌پذیرند. نکته مهم دیگر اینکه این شخص چون آخوند نیست(حداقل در صورت لباس)، شانس بیشتری را در میان جوانان که از آخوند رویگردان شده اند دارد.

اینک ۳۰ سال گذشته و دوباره زمان برای تجدید قراردادها فرا رسیده است.. اینبار دیگر تجدید قراردادها کافی‌ نیست، چرا که در عرصه بین المللی سلطه طلبان دیگر احتیاج به پرده پوشی و حفظ ظاهر ندارند. اینک با لشگر کشی‌ و قدرت نظامی ثروت کشورهای دیگر را چپاول میکنند. فراموش نکنیم که کشور عراق چگونه تمام هستی‌ و ثروت ملی‌ خود را توسط دولت دست نشانده به این قدرتها واگذار کرده است.. تمامی ثروت نفتی‌ عراق اینک در تصرف کامل شرکتهای نفتی‌ غرب بوده و از درامد ناچیز کشور عراق از نفت نیز این مردم بایستی تاوان لشگر کشی‌ و غرامت جنگی که غرب به او تحمیل کرد ،بپردازد. عراق برای ۵۰-۷۰ سال آینده بدهکار غرب شده و حداقل ۳ نسل آینده عراق بدهکار به دول "انساندوست غرب" هستند.در ایران نیز وضع چندان فرق محسوسی با عراق ندارد. سران "پیمان گوادالوپ" در ۳۰ سال پیش اینک با نام جدید ۵+۱ دوباره به میدان آمده تا دنباله تصمیمات و برنامهای پیمان گوادالوپ را در ایران به مرحله اجرا گزارند.

۳۰ سال پیش تصمیم گرفتند ایران را از هم بپاشند، ثروتهای مردم را بین خود تقسیم کنند،و کسی‌ را که مسول یک حرکت پیشرو در ایران بود، از صحنه سیاست حذف کنند... سران کنفرانس گوادالوپ تنها روسای کشورهای متبوع خود نبودند، بلکه به میزان بیشتری ،سفیران کرتلها و تراستهای "فرا ملیتی"بودند که مهمترین وظیفه‌شان کسب درامد بیشتر و سودهی سرمایه برای کرتلها موضوع مورد بحث بود. ایران بایستی در گام اول به هرج و مرج کشیده میشد، بعد گام به گام به سوی فروپاشی سیاسی و اقتصادی پیش میرفت... در نهایت ایران بایستی تجزیه شده و به چندین کشورک کوچک با رؤسای وابسته تقسیم شود.

در این ۳۰ سال سیاست گام به گام توسط نوکرانشان به مرحله اجرا در آمده.. دیگر نه از ایران چیزی باقی‌ مانده، و نه از سیاست و اقتصاد ایران. گام بعدی نیز در فاز اجرایی قرار گرفته است. نسخه‌ فدرالیسم توسط "سیاستمدارن" جاه طلب و گاه وابسته آنچنان تبلیغ شده است که فدرالیسم جزئی از "روشنفکری" به حساب میاید. برای درک بیشتر از فدرالیسم رجوع به مقاله آقای منوچهر یزدی را توصیه می‌کنم.

تبدیل ایران به ایرانستان در دو گام: منوچهر یزدی

http://www.kanoon-chang.com/sheet/goldendreams.mid