.PostBody {padding-right: 5px ;font-size: 9pt;font-family: tahoma;color;color:#f8f8f8;padding-top: 1px; padding-bottom: 2px;}

ایزد مهر............................................................................ تاریخ-سیاست-فرهنگ

تا ما هستیم ..................... ایران هست

به یزدان که گر ما خرد داشتیم......... کجا این سر انجام بد داشتیم

۲۹.۷.۸۷

تاجیکان-۲

تاجیک / تاجیکها ، پارسی زبان از نژاد آریایی ، قدیمترین ساکنان آسیای مرکزی و افغانستان و بزرگترین جمعیت جمهوری تاجیکستان میباشند.
لفظ تاجیک به صورتهای تازیک و تاژیک نیز آمده است. تاجیک به معنای قومی آریایی نژاد از ریشة « تات » است. نام «دایتیا» (رودی مقدّس در ایران ویج ) در اوستا ، به احتمال نزدیک به باور با واژة تات و تاجیک هم ریشه است . همچنین «دادیگ » ــ که بخشی از اوستا دربارة مسائل فقهی بوده است ــ می تواند با واژة تاجیک پیوسته باشد ( اوستا ، ص 659 ). احتمال دارد که واژة تاجیک از ریشة داد به اضافة پسوند ایک ( دادیک به معنای بسیار دادگر) در پارسی تاجیکی باشد، مانند خَندانیک (کسی که بسیار می خندد).
پیرنیا (ج 1، ص 733) در بخشی از کتاب خود که به جنگ افزارهای ارتش هخامنشیان پرداخته است به تیره دادیکس (با نگهداری پسوند یونانی "S" ) یا دادیک ، در کنار اقوام نامی آسیای مرکزی مانند سغدی و پارتی و خوارزمی ، اشاره کرده و آنها را تاجیکهای سده های بعد، ساکن در بخارا و پیرامون آن دانسته است. بنابراین می توان واژه های دایتیا ، دادیکس یا دادیک ، دادی ، ته آجی ، تائوچی و داشی را صورتهای دیگر واژة تاجیک دانست .
تیره تاجیک در سه مرحله و در سه منطقه پایه ریزی یافته است : در دورة ساسانیان (ح 226ـ ح 652 میلادی ) در شمال شرقیِ خراسان ؛ در سدة نخست و دوم در ماوراءالنهر؛ و در دورة سامانیان (ح 261ـ389) در گستره دولت بخارا. تیره تاجیک دربرگیرنده این گروههاست : سغدیها (ساکن در وادیِ زرافشان و قشقادریا و پیرامون قسمت وسطای سیردریا)، باختریها (ساکن در حاشیة سَرگَه و پیرامون آمودریا)، مرغیانیها و پارتها (ساکن در حاشیة مرغاب و شمال و جنوب کوه کُپه داغ )، خوارزمیها (ساکن در قسمت سفلای آمودریا)، فرغانیها (ساکن در وادی فرغانه ) و سکاییها (ساکن در صحرای آسیای مرکزی و نواحی کوهستانی تین شان و آلای و پامیر؛
در تشکل تاجیکها، عواملی چون قرارگرفتن طایفه ها در کنار هم ، دادوستد، قرارداشتن در راه جادة ابریشم و مشترکات فرهنگی و زبانی ، از مهمترین زمینه های تشکل تیره تاجیک به شمار می رود . با حضور همین طایفه ها و مناسبات آنها در سدة چهارم و پنجم میلادی ، تیره تاجیک شکل گرفت . پشتیبانی سامانیان از زبان و ادب پارسی دری مایه استقلال فرهنگی و سیاسی تیره تاجیک شد و زمینه ای فراهم ساخت تا زبان پارسی تا هزار سال بعد زنده بماند و زبان رسمی دولتی تیره تاجیک شود. از مراکز فرهنگی تاجیک نشین که در تشکل تاجیکها نقش کارسازی داشتند می توان به بخارا، سمرقند، بلخ ، مرو، نیشابور، خجند، اخسیکت ، پنجیکت ، هُلبُک و ترمذ اشاره کرد. پس از دورة سامانیان ، اگرچه حکومتهای ترک نژادی مانند قراخانیان ، غزنویان ، کیدَنها، خوارزمشاهیان ، سلجوقیان و مغولها به قدرت رسیدند، فرهنگ و بویژه زبان تیره تاجیک نگهداری شد. در قسمتهایی از آسیای مرکزی نیز دولتهای تاجیکی وجود داشت ، از آن میان دولت غوریان از 543 تا 612 در ولایت غور در افغانستان ، کَرْتْها از سده هفتم تا هشتم در هرات ، سربداران در سده هشتم در سمرقند و نیز حکومتهای بخشهای شرقیِ بخارا.
دربارة ویژگیهای تیره تاجیک مطالب فراوانی در منابع ذکر شده است. تاجیکها با زادگاه خود پیوندی ناگسستنی دارند، بیشتر رعیت و زحمت کش اند و زمین مرده را احیا و سرسبز می سازند، به عهد خود وفادارند و بر داشتن روابط نیک با ملتهای دیگر و روابط خویشاوندی و حُسن معامله پافشاری دارند . تاجیکهای کوهستان نشین نیز به صلح طلبی و داشتن روحیة روستایی و هم گرا مشهورند.ولدوین ویژگی آشکار تیره تاجیک را صلح دوستی آنان دانسته است . تیره تاجیک علما و فضلا و حکمای بسیاری داشته است . این تیره هرگز هویت فرهنگی و زبانی و ادبی خود را از دست نداده است
یابورسکی ــ که در 1363ش / 1984 به بالاآبِ قشقادریا و سرخان دریا سفر کرده ــ همة اهالی این خطه را تاجیک دانسته و آنها را زیبا و پرطاقت وصف کرده و از ناخشنودی آنها از ستم و تاراج ازبکهای بخارا خبر داده است. به نوشتة سمیونف ، اگرچه تاجیکها تحت سلطة ازبکها بوده اند، توانسته اند با کوشش خود رهایی یابند و کم وبیش همة منصبهای عالی را در دولت ازبکها به دست آورند . به نوشتة بارتولد جایگاه تاجیکها چنان بود که ترکها نمی توانستند بدون آنان زندگی کنند. همچنین آداب و رسوم تاجیکها در تشکل قومی و مدنی تیره های آسیای مرکزی ، هنگام تبدیل از زندگی عشایری به یکجانشینی ، سهم بزرگی داشته است . پایداری این تیره در شهریگری خود، بویژه زبان ، به اندازه ای بود که در حکومت ازبکها، پارسی زبانِ دیوان و دفاتر دولتی بود. امیران بخارا برای جلب پشتیبانی مردم ، پارسی تاجیکی را زبان دولتی قرار داده بودند و در جمهوری بخارا که در سپتامبر 1920 پایه ریزی شده بود، پارسی تاجیکی همچنان زبان رسمی و دولتی بود .

در 1299 ش / 1920 به مایه قانون بنیادی جمهوری ترکستان ، قرقیزها و ازبکها و ترکمنها اقوام بومی شناخته شدند و از تاجیکها ــ که قدیمترین سکنة منطقه بودند ــ ذکری به میان نیامد؛ در حالی که جمعیت تاجیکهای آسیای مرکزی در آغاز سدة چهاردهم / بیستم (بر پایه آمار روزنامة زرافشان در بیستم شهریور 1302 / یازدهم سپتامبر 1923) به 000 ، 400 ، 3 تن می رسید: 000 ، 100 ، 2 تن در جمهوری بخارا، 000 ، 750 تن در ولایت سمرقند، 000 ، 400 تن در وادی فرغانه و بقیه در نواحیِ دیگر. در 1303ش / 1924 به مایه تقسیم بندی مرزهای آسیای مرکزی («تَبَرتقسیم »)، جمهوری خودگردان تاجیکستان ، در ترکیب جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان ، با جمعیتی کمتر از یک چهارم تاجیکهای منطقه (بدون بخارا و سمرقند و خجند و دهها شهر مهم تاجیک نشین دیگر) پایه ریزی شد و زبان تاجیکی در آن رسمیت یافت . به نوشتة محیی الدین اف (ص 372ـ373)، در نزدیک 1299 ش / 1920 پنج یا شش خانواده از نژاد ازبک یا ترک زبان در شهر بخارا زندگی می کردند که به تیره های «درمن » منسوب بودند و در محلة درمنِ شهر بخارا زندگی می کردند و بقیة اهالی بخارا و 90% مردم اطراف شهر، تاجیک بودند. به نوشتة جلال اکرامی (ص 361)، نزدیک شصت سال پس از پایه ریزی جمهوری بخارا، 80% مردم بخارا به زبان مادری خود، پارسی تاجیکی ، گفتگو می کردند. به نوشتة سعید نفیسی پس از هزار و اندی سال ، زبان بیشتر مردم بخارا پارسی است و بیشتر بخاراییان از نژاد ایرانی اند که امروزه به آنها تاجیک می گویند.

با روی کارآمدن بلشویکهای روس ، برتری جویی ازبکها بر تیره تاجیک در آسیای مرکزی شدت یافت و نظام کمونیستی حاکم شوروی و ترکان عثمانی ، ازبکها را تقویت کردند . حُسینف ، رئیس کمیتة حزب کمونیست بخارا، در 1300ش / 1921 از کوشش برای تبدیل بیش از نیمی از جمعیت بخارا به ازبک و اندکی به ترکمن و ایرانی و یهودی یاد کره است .بنابر مطالب روزنامة تاجیکستان سرخ (دهم شهریور 1309/ نخست سپتامبر 1930، ش 196)، عبدالرؤف فطرت ، عضو دفتر سیاسی کمیتة مرکزی حزب کمونیست ، پیشنهاد کرده بود که از کسانی که در ادارات به تاجیکی گفتگو می کنند، پنجاه روبل جریمه گرفته شود.
در زمان شوروی با جدا شدن شهرهای بخارا و سمرقند از جمهوری تاجیکستان ، هویت ملی تیره تاجیک لطمه خورد. همچنین با ترور شماری از روشنفکران و تبدیل خط از پارسی به لاتین و از لاتین به سیریلیک و ویرانی مساجد و مدارس به دست بلشویکها، به این تیره ستم شد. در گستره ازبکستان اجباری شدن ذکر «ازبک » در شناسنامة تاجیکها، استخدام نکردن کسان با شناسنامة تاجیکی ، بازداری انتشار نشریة تاجیکی ، بستن مدارس تاجیکی و برچیدن گروههای تاجیکی در دانشگاهها از دیگر اقدامات ازبکها بر ضد تاجیکها، پس از مرزبندی تبر تقسیم بود.
تاجیکستان در 1308 ش / 1929 به جمهوری مستقل شوروی تبدیل شد و در این کار دولتمردانی چون عبدالرحیم حاجبایف ، عبدالقادر محیی الدین اف ، نصراللّه مخدوم ، عباس علی یف ، نثارمحمد کوشش بسیار کردند و حتی جان خود را از دست دادند. در مراحل پس از آن عینی ، غفوروف ، تورسون زاده توانستند که اهداف دوراندیشانة سیاسی را از راههای فرهنگی عملی کنند و در بیداری و خودشناسی تاجیکها موفق شوند.

در 1303ش / 1924، با پایه ریزی جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان ، بیش از دو میلیون تاجیک در آن به سر می بردند. در آمار 1368ش / 1989 شمار آنها 560 ، 933 تن ذکر شده است .بنابر آمارهای تخمینی ، در ازبکستان کنونی بیش از هفت میلیون تاجیک به سر می برند . در 1364ش / 1985 بیش از 000 ، 450 ، 3 تاجیک در شوروی و نزدیک 000 ، 700 ، 3 تاجیک در افغانستان زندگی می کردند. بر پایه آمار 1368ش / 1989، 372 ، 215 ، 4 تاجیک در شوروی ساکن بودند: 420 ، 172 ، 3 تن در تاجیکستان ، 208 ، 38 تن در روسیه ، 515 ، 33 تن در قرقیزستان و 514 ، 25 تن در قزاقستان. از تاجیکهای آسیای مرکزی 40% در تاجیکستان و ازبکستان به سرمی برند .سعدی زادة سمرقندی درباره شمار تاجیکها در افغانستان با گواهمندی به منابع گوناگون آمار متفاوتی داده است . بااینحال خود او ــ که از 1364 تا 1367 ش / 1985ـ 1988 در افغانستان بوده ــ شمار تاجیکها را میان 50 تا 60% جمعیت افغانستان می داند. اسلام کریم اف ، رئیس جمهور ازبکستان ، در نخست آبان 1375/ 22 اکتبر 1996 گفته است که اهالی سمرقند و بخارا تاجیک اند .

با این مقدمه, گفتار بعدی که گفتاری نسبتا بزرگ خواهد بود به موضوع زبان اختصاص داده خواهد شد.
ادامه دارد..................

2 Comments:

At ۸/۰۲/۱۳۸۷, Blogger mohammad hoseyn said...

درود بیکران
دولتمردان ازبکستان شیعه های بخارا را ایرانی و سنی ها را ازبک می نامیدند و با این کار تلاش در ناپدیدسازی تیره ی تاجیک داشتند . برپایه ی آمار رسمی ازبکستان تنها پنج درصد مردم ازبکستان تاجیکند ( یعنی یک میلیون و پانصد هزار نفر ) ولی در واقع بیش از سی در صد ازبکستانی ها تاجیکند یعنی چیزی بیش از هفت میلیون نفر .
به نظرم بهتر است به جای « پارسی تاجیکی » ، « پارسی » یا « پارسی در فرارود » را به کار ببرید . چون میان پارسی ایران و پارسی فرارود تفاوتی نیست . و آنچه متفاوت می باشد لهجه است ، مانند لهجه های گوناگونی که در ایران وجود دارد . و اگر منظور زبان رسمی تاجیکستان با دبیره ی سیریلیک باشد معولا برخی از قلم به دستان تاجیک ، « پارسی سیریلیک » را به کار می برند.
با ارج

 
At ۸/۰۲/۱۳۸۷, Blogger sohrab said...

درود بر هم وطن گرامی
من شما را هم اکنون در میان پیوندهای خود قرار دادم و امیدوارم شما نیز این افتخار رو به من بدهید از نظرتون در تارنما نیز سپاسگذارم
جاوید ایران آریایی

 

ارسال یک نظر

<< Home

http://www.kanoon-chang.com/sheet/goldendreams.mid